حتما به ادامه مطلب یه سری بزنین



ادامه نوشته

اگر کسی رو دوست داری.....


اگر كسي را دوست داري؟

 


اگر كسي را دوست داري؟

شكسپير : اگر كسي را دوست داري رهايش كن سوي تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول براي تو نبوده.

دانشجوي زيست شناسي : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... او تكامل خواهد يافت.

دانشجوي آمار : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زياد است و اگر نه احتمال ايجاد يك رابطه مجدد غير ممكن است.

دانشجوي فيزيك : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه يا اصطكاك بيشتر از انرژي بوده و يا زاويه برخورد ميان دو شيء با زاويه صحيح هماهنگ نبوده است.

دانشجوي حسابداري : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر برگشت ، رسيد انبار صادر كن و اگر نه ، برايش اعلاميه بدهكار بفرست.

دانشجوي رياضي : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل كرده و اگر نه در عدد صفر ضربش كن.

دانشجوي كامپيوتر : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر برگشت ، از دستور كپي - پيست استفاده كن و اگر نه بهتر است كه ديليت اش كني.

دانشجوي خوشبين : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن... نگران نباش بر مي گردد.

دانشجوي عجول : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ... اگر در مدت زماني معين بر نگشت فراموشش كن.

دانشجوي شكاك : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟

دانشجوي صبور : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد.

دانشجوي شوخ طبع : اگر كسي را دوست داري ، به حال خود رهايش كن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهايش كن ، اين كار را مرتب تكرار كن.

ست هوش از غضنفر!!!

شباهت بلال و خيار چيست؟

هيچكدامشان در «تايتانيك» بازي نكردند

چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو مي‌گذارند؟

چون كار از محكم‌كاري عيب نمي‌كنه

براي قطع جريان برق چه بايد كرد؟

بايد قبض آن را پرداخت نكرد

آخرين دنداني كه در دهان ديده مي‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعي

چطور مي‌شود چهارنفر زير يك چتر به‌ايستند و خيس نشوند؟

وقتي هوا آفتابي باشد اين كار را انجام دهند

چرا لك‌لك موقع خواب يك پايش را بالا مي‌گيرد؟

چون اگر هر دو را بالا بگيرد، مي‌افتد

چرا دو دوتا مي‌شود پنج تا؟

چون علم پيشرفت كرده

اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چيست؟

طلاق

چه طوري زير دريايی رو غرق مي‌کنن؟

يه غواص ميره در می‌زنه

خط وسط قرص براي چيه؟

براي اينكه اگه با آب نرفت پايين با پيچ‌گوشتي بره

اگه يه نقطه آبي روي ديوار ديديد كه حركت مي‌كند چيست؟

مورچه‌اي است كه شلوار لي پوشيده

و بالاخره توافق شد....هوراااااااااا!!!



ایول اقای روحانی با انتخاب کردن اقای ظریف



و به اقای ظریف تبریک میگیریم و ازشون تشکر میکنیم


دمت گرم ظریف

اقای دکتر ظریف

همه رو یک تنه حریف

تو هستی قابل تعریف

شما رو یاد کجا میندازه؟منو که یاد خونه ی مامان بزرگم...


خانه های قدیمی را دوست دارم

چایی همیشه دم است

روی سماور

توی قوری

در خانه همیشه باز است

مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد

غذاها ساده و خانگی است

بویش نیازی به هود ندارد

عطرش تا هفت خانه می رود

کسی نان خشکه ندارد

نان برکت سفره است


دوستی ها حساب و کتاب ندارد

سلام ها اینقدر معنا ندارد


افسردگی بیماری نایابی است 

خانه های قدیمی را دوست دارم....!

نامه ای به خدا!!!


یك روز كارمند پستی كه به نامه هایی كه آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می كرد

متوجه نامه‌ای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای

 به خدا ! با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند...در نامه این طور

نوشته شده بود : ...........

بقیه در ادامه مطلب......

ادامه نوشته

فک و فامیله ما داریم؟؟



زن داداشم برگشته به داداشم می گه :
اگه چی بشه تو منو می بری طلاق می دی ؟
داداشم خیلی جدی برگشته می گه :
اگه سکه برگرده به همون ۴۰۰ تومن !

فک و فامیله داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه
می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها من بالاترین نمره رو گرفتم
می گه : ببین دیگه بقیه چقدر خنگن
فک و فامیله داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

یه فامیل داریم اون زمان که جومونگ نشون می داد
۱۴ هزار تا صلوات نذر کرده بود که جومونگ نمیره
فک و فامیله داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

با بابام تو یه ماشین بودیم
بعد ۲ نفر خارجی‌ سوار شدن
بابام رفت بپرسه اهل کجایین؟
خیلی‌ با اعتماد به نفس با یه لحن سوالی‌ گفت: mede in ؟
فک و فامیله ما داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

مامانم هر وقت پشت تلفن می خواد با خالم تیریپ صمیمیت برداره
می گه جوجه هات (بچه هات) چی کار می کنن
خاله منم می گه خوبن توله تو چی کار می کنن
فک فامیله ما داریم؟

ایولا


خارج از مدرسه (کافه)
تقلب (چشمهایم برای تو)
روز امتحان (روز واقعه)
زنگ زیست (معنی عشق)
کیف مدرسه (محموله)
اولین کسی که معلم از او میپرسد (قربانی)
نگاه دانش آموز به معلم (میخواهم زنده بمانم)
معلمان مدرسه (جنگجویان کوهستان)
زنگ تفریح (حمله به توالت)
مدیر مدرسه (پدر سالار)
پنج شنبه (خانه دوست کجاست)
جلسه معلمان (نقشه قتل دانش آموز)
میز آخر (بهشت پنهان)
پای تخته (قتلگاه)
ورود مدیر مدرسه (تشریفات نظامی)
کارنامه های تجدیدی (سالهای دور از خانه)
تعطیلات مدرسه (روزهای خوشبختی)
نمره ۲۰ (آرزوی محال)
گرفتن تقلب از دست دانش آموز (بازی دیگر تمام است)
امتحان شهریور (شانس زندگی)
فضول کلاس (کارآگاه ویژه)
معلم در خواب دانش آموز (شبهی در تاریکی)
بردن کارنامه به خانه(نبودن سر بر تن)
شب امتحان (وصیت نامه)
قبولی شهریور (بازگشت به خانه)
تقلب کردن (بی تو هرگز)
زنگ کلاس (دیدار ارواح)
مدرسه (چوبه دار)
زنگ ورزش (امید دانش آموز)

اعتراف میکنم....

اعتراف می کنم مدتی پیش در حال رانندگی به سمت منزل بودم و می خواستم بپیچم تو خیابون که دستم از روی فرمون سر خورد
هل شدم می خواستم فرمون رو بگیرم دستام به هم پیچ خورد همزمان برف پاک کن خورد
تا فرمون رو گرفتم نزدیک بود برم عقب یه ماشین که پارک بود
زدم رو ترمز ماشین خاموش کرد
اومدم روشن کنم به ماشین تا استارت زدم یه متر پرید جلو خورد عقب ماشین جلویی
کلاج گرفتم روشن کردم زدم دنده عقب گفت خررررررررررررت
کلاج رو محکم فشار دادم زدم دنده عقب افتادم تو جوب !!!

خلاصه هرچی ذره ذره آبرو جمع کرده بودم  یه لگد زدم و همش رو ریختم

-------------------------------------------------------------------------


اعتراف می کنم بچه که بودم کلید خونمونو بر می داشتم رو یه کاغذ هم یه نقشه می کشیدم
می بردم تو باغچمون خاک می کردم بعدا خودم می رفتم پیداشون می کردم میگفتم نقشه گنجه اینم کلید صندوقشه !!!

-------------------------------------------------------------------------


اعتراف می کنم
همین الان مهمونا ریختن تو خونه مون
من اومدم تو اتاقم قایم شدم دارم اینا رو می نویسم


خودتو نخود هر اشی نکن!!


یه روز گاو پاش می شکنه دیگه نمی تونه بلند شه، کشاورز دامپزشک میاره. دامپزشک می گه اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش بایسته گاو رو بکشید.

 

گوسفند اینو می شنوه و میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو گاو هیچ حرکتی نمی کنه... روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو رو پات بایست باز گاو هر کاری می کنه نمی تونه بایسته رو پاش.... روز سوم دوباره گوسفند می ره میگه سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی.

 

گاو با هزار زور پا میشه..صبح روز بعد کشاورز میره در طویله و می بینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر می گرده می گه گاو رو پاش وایساده جشن می گیریم... گوسفند رو بکشید.


یه زمانی وقتی به رفیقت فحش ناموس می دادی حکم مرگتو امضا می کردی، الان میزان صمیمیت و رفاقتتو نشون می دی.

---------------------------------------------------


ضربه روحی که یخچال خالی به من وارد می کنه، عشق دوران جوونیم نتونست وارد کنه.

---------------------------------------------------


تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد مرغ است.


چه بسیارند انسان های که بالای خط فقر


هستند و زیر خط فهم...!!!

چارلی چاپلین رو عشقه!!




اگر شجاعت خداحافظ با کسی را که لایقتان نیست را داشته باشین....

زندگی پاداش شما را با یک سلام جدید خواهد داد

چگونه؟؟!!


عشق

دیدن روشنایی را در سکوت و بانگ فریاد را در تاریکی دوست دارم.....

 

دلمان خشکیده است از آب دادن زیاد و راهمان کج میشود از چاه دیدن زیاد.

 

شنیدیم صدای بلبل قشنگ است اما بلبلی نیستکه بفهمیم طاووس زیباست.......

 

ولی هنوز عظمت عشق را میفهمیم

 

زندگی

زندگی زیباتر از ان چیزیست که ما می پنداریم......

حتی در بدترین شرایط.....

فقط کافیست به خاطر داسته باشیم که:

درست نگاه کنیم.....

درست فکر کنیم......

درست تصمیم بگیریم.....

و هرگز فراموش نکنیم که "خدا بزرگ است"و ناظر اعمال ماست پس:

هر چه بودی،بودی.حالا اونی باش که خداوند میخواد.....

یعنی بهترین و خاص باش

اینههههه

باران رحمت خدا همیشه میبارد......

 

تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!!!

 

 

کودکان گرسنه!!

تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد.

شعر ِشاعر به چند زبان ترجمه شد.

کارگردان جایزه ها را درو کرد...

و هنوز سر همان چهار راه واکس میزند

کودکی که بهترین سوژه بود

روزهاي برفي طولاني ترند ، براي کودکي که از سوراخ کفشش به

زمستان مي نگرد !

شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه کنار پیاده رو، وزن سیری ام را بکشم.

 

 

وﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ زن ﺭﺍ ﺍﻓﺮﯾﺪ ﮔﻔﺖ : به به ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺳﭙﺲ مرد ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
عیبی نداره سوار ماشین مدل بالا بشن به چشم میان . . .
هههههه

                              *********************************

تا حالا دقت کردین پسرای امروزی قشنگ تراز ما دخترا ابرو ور میدارن ؟
آدم حسودیش میشه دلش میخواد بپرسه کجا ابرو ور میدارن !


                               ********************************

خیلی از زنها حاضر نیستند به مردی که نمی شناسند کمک کنند
ولی تقریبأ همه مردها حاضرند حتی واسه زنهای غریبه هم بمیرن . . . !
چقدر این مردا آقان

 

                              *******************************

هر وقت پسرا تونستن با کفش پاشنه ۵ سانتی برقصن . اون وقت بیان به خانوما بگن پارک دوبل بلد نیستن !

                             ******************************

شنیدین این پسرای دم بخت میگن : من قصد ازدواج ندارم ؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من !
ازدواج که قصد نمی خواد ! پول می خواد که تو نداری


 

 

چه رفیق بدبختی!!!

یه رفیق دارم اسطوره ی مشکلاته...

 

بدشانس...

 

بدهکار....

 

دو تا از دوس پسراش بهش خیانت کردند.....

 

تنها...

 

مشروط....

 

ینی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه...

 

زنگ زدم بهش ....

 

میدونین اهنگ پیشوازش چی بود؟؟؟؟

 

"همه چی ارومه....

                    من چقد خوشحالم"

اوووووووووووووووف!!!!

توجه توجه:

لطفا نظر خصوصی نذارین!!!!

 

ممنون میشم...

هر چی دوست داری؟؟؟!!

خوب بچه ها حالا که یه کم امتحانام سبک تر شده میتونین هر چی که دلتون بخواد بپرسین......                 

 

ولی هر کدوم رو که نخوام جواب نمیدماااا!!!!

 

یه چیز دیگه؟؟؟

سوالای مسخره نپرسین....افرین دختر و پسرای گلم

هیچکس....

روزی انیشتن به چارلی چاپلین گفت:میدانی انچه که باعث شهرت تو شده چیست؟؟این استکه تو حرف نمیزنی ولی همه حرفت را میفهمند....

 

چارلی هم با خنده گفت:تو هم  میدانی انچه باعث شهرت تو شده

چیست؟؟این است که تو با این که حرف میزنی اما هیچکس حرف هایت را نمیفهمد....

 

جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود

کاش میشد مثل مغازه هاکه رویش مینویسند "جنس فروخته شده پس گرفته

نمیشود"......

 

روی تخته ی کلاس هم مینوشتند"درس داده شده پرسیده نمیشود"

 

هر کی با من موافقه یه جبغ و دست و هورا....

به همین سادگی...

وقتی کسی با شما مانند یک گزینه رفتار میکند......

با خارج کردن خودتان از معادله به او کمک کنید...

تا انتخخاب هایش را محدود کند ...

به همین سادگی

دوست داشتن دلیل نمیخواهد

کسانی که شما را دوست دارند

حتی اگر هزار دلیلبرای رفتن داشته باشند .....

ترکتان نخواهند کرد ......

بلکه یک دلیل برای ماندن خواهند یافت...

مبادا.....

مبادا زندگیمان مثل ماهی ها باشد.......

 که صادقانه اشتباه میکنند تلف شود ....

بی انکه بدانند قلاب علامت کدامین سوال است که بدان جواب میدهند....

انتها......

انتهای دریا را برکه ها نمیفهمند................

 

پس ببخش اگر گاهی گم میکنم نشانیت را.......

داستان خواندنی .....

 

 

 مرد جوانی ، از دانشکده فارغ التحصیل شد . ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی ، پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود . مرد جوان ، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی ، آن ماشین را برایش بخرد . او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد .

بالاخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فرا خواند

 

و به او گفت : من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم . سپس یک جعبه به دست او داد . پسر ، کنجکاو ولی ناامید ، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا ، که روی آن نام او طلاکوب شده بود ، یافت . با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت : با تمام مال و دارایی که داری ، یک انجیل به من می دهی ؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد .

 

سالها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد . خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده . یک روز به این فکر افتاد که پدرش ، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند . از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود . اما قبل از اینکه اقدامی بکند ، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر ، تمام اموال خود را به او بخشیده است . بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید . هنگامی که به خانه پدر رسید ، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد . اوراق و کاغذ های مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا ، همان انجیل قدیمی را باز یافت . در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد . در کنار آن ، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت ، وجود داشت . روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود : تمام مبلغ پرداخت شده است .